وبلاگ "صفحه"

وبلاگ "صفحه"

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

راه ساده برنده شدن که ما آن را ترجیح می دهیم

فرض کنید به انجام یک بازی با قوانین زیر دعوت شده اید:

1. یکی از طرفین باید 1000 سکه را روی هم بچیند.

2. طرف دیگر باید با استفاده از خط کش، مانع چیدن سکه ها شود.

3. چنانچه بعد از 1 ساعت تمام 1000 سکه روی هم قرار داشته باشد، نفر اول و در غیر اینصورت نفر دوم برنده است.

شما کدام یک از نقش ها را برای انجام بازی انتخاب می کنید؟ چیدن سکه یا خراب کردن؟

احتمالا کسی نیست که چیدن سکه ها را انتخاب کند و همه ترجیح می دهند که راه ساده تر را انتخاب کنند و نیز احتمالا کسی نیست که چیدن سکه ها را انتخاب کرده و بتواند برنده شود.

متاسفانه زندگی روزانه ما هم چیزی شبیه به این بازی شده. البته علت این نیست که زندگی، واقعا مانند این بازی است بلکه ما آن را اینطور می بینیم.

ما فقط دوست داریم برنده باشیم.

ما فکر می کنیم که اگر نقش اول را انتخاب کنیم و بخواهیم سکه ها را روی هم بچینیم هیچ گاه برنده نمی شویم و ممکن است هر لحظه کسی با خط کش زیر سکه ها بزند.

اما ما به این فکر نمی کنیم که قانون سوم این بازی در زندگی واقعی کمی فرق دارد. فرقش اینست که اگر سکه ها روی هم چیده نشوند همه بازنده خواهند بود، حتی اگر احساس برنده بودن داشته باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیل مورا

داستان یک تجاوز

مردی را شبانه در حال تجاوز به زنی دستگیر کردند.

در گزارش این دستگیری آمده بود:

این مرد در حالی دستگیر شد که لخت مادرزاد در تختخواب زن صاحب خانه به خوابی عمیق فرو رفته بود. همچنین دست ها، پاها و دهان زن صاحبخانه (اوهم لخت) به تخت بسته شده بود و بشدت گریه می کرد. کلیه اسباب و اثاثیه با ارزش خانه هم بسته بندی شده و جلوی درب خروجی چیده شده بود. در گزارشات پزشکی قانونی آثار مواد مخدر و الکل در خون مرد، همچنین مقاربت جنسی حداکثر 5 ساعت قبل از این اتفاق برای هر دو و نیز کبودی هایی بر روی دست ها و بدن زن که نشانه تقلای زیاد برای رهایی بوده است، ثبت شده است. علاوه بر این لوازم و آثار مواد مخدر در آشپزخانه و نیز زخمی در مچ دست راست مرد دیده می شود و خون و سلول های مرده دست او در قسمتی از دیوار حیاط و نرده های بالای آن پیدا شده است.

در گزارش بازپرس پرونده آمده است:

از شواهد و گزارشات چنین بر می آید که این مرد، شب هنگام از دیوار حیاط بالا رفته و وارد خانه زن شده است. حدود 1 ساعت به جمع آوری اسباب منزل پرداخته است و وقتی که برای جمع آوری جواهرات زن صاحب خانه وارد اتاق او شده است، او بیدار شده و متهم مجبور شده است، دست ها، پاها و دهان اورا ببندد. در این هنگام در گیری ای که بین او و صاحب خانه رخ داده است باعث شده است که مرد متجاوز عصبی شده وبه آشپزخانه رفته و برای آرام شدن، از مواد مخدری که با خود آورده استفاده کند، متهم سپس دوباره به اتاق خواب رفته و علی رغم مقاومت صاحب خانه به او تجاوز کرده، اما پس از آن بعلت تاثیر شدید مواد مخدر، همانجا به خوابی عمیق فرو رفته است. همسایه ها که صداهای کشیده شدن پایه تختخواب را شنیده اند، پلیس را خبر کرده ودقایقی بعد، مرد توسط پلیس دستگیر شده است.


دفاعیات این مرد در دادگاه :

قاضی : آیا شما اثاثیه منزل را جمع کرده بودید؟

متهم : نخیر. احتمالا صاحب خانه قرار بوده بزودی به مسافرت برود و لوازم را خودش جمع کرده است.

قاضی : آیا فکر می کنید برای رفتن به مسافرت به حمل قالی و لباسشویی خانه هم احتیاجی بوده است؟

متهم : نخیر احتمالا ایشان قصد داشته اند پس از بازگشت سریعا به محلی دیگر اسباب کشی کنند و از پیش کارها را انجام داده اند.

قاضی : آیا شما آن شب مواد مخدر استفاده کرده بودید؟

متهم : نخیر بنده در حالت کاملا عادی بودم.

قاضی : گزارش پزشکی قانونی می گوید که در خون شما آثار مواد مخدر و الکل زیادی کشف شده است و شواهد نشان می دهد که شخصی در آشپزخانه همان موادی که در خون شما بوده است را حدود یک ساعت قبل از دستگیری شما، مصرف کرده است.

متهم : بنده گزارشات پزشکی را مردود می دانم. روش های آزمایشگاهی هنوز به درجه ای نرسیده است که با قطعیت صد در صد بتواند وجود موادی را در خون ثابت کند.

قاضی : فکر می کنید چه کسی در آشپزخانه مواد مخدر مصرف کرده است؟

متهم : احتمالا همان خانومی که در اتاق خواب بود.

قاضی : در خون ایشان هیچ مواد مخدری گزارش نشده است.

متهم : احتمالا با استفاده از موادی دیگر، آثار را در خون خود از بین برده است.

قاضی : آثار مقاربت جنسی روی لباس شما و آن خانونم کشف شده است و بنظر می رسد که شما بزور به آن زن تجاوز کرده اید.

متهم : نخیر، بنده احساس کردم که به برقراری رابطه جنسی احتیاج دارم و به دستشویی رفتم و خودم را ارضا کردم. آن خانوم هم احتمالا خودش همان کار را کرده است و این فقط یک همزمانی اتفاقی بوده است.

قاضی : دی ان ای و اسپرم شما در داخل واژن قربانی شناسایی شده است. چه توضیحی در این مورد دارید؟

متهم : ممکن است شخصی با دی ان ای کاملا مشابه و به قصد بدنامی بنده اقدام به تجاوز کرده باشد.

قاضی : أصلا شما چرا وارد خانه آن زن شدید؟

متهم : بنده به درخواست خود ایشان برای کمک به جمع آوری اثاثیه وارد منزل شدم.

قاضی : در نیمه شب؟

متهم : من هم ازاینکه ایشان خیلی عجله داشت تعجب می کنم.

قاضی : پس چرا بجای اینکه از در داخل شوید از دیوار بالا رفتید؟ یکی از همسایه ها گزارش می کند که شما را در حال بالا رفتن از دیوار دیده است. همچنین خون شما بر روی دیوار پیدا شده است.

متهم : بنده برای کیش کردن گربه به بالای دیوار رفتم. بعد ازاینکه گربه را کیش کردم. دلیلی ندیدم که دوباره به داخل خیابان بپرم و از درب به داخل حیاط بروم . بنابر این از همانجا به داخل حیاط پریدم. فکر می کنم که عقل هم اینچنین حکم می کند.

قاضی : آخرین دفاع خود را بگویید.

متهم : تمام اعضاء خانواده من حاضرند شهادت بدهند که تاکنون هیچ عمل خلافی از من ندیده اند و من را آدم درستکاری می دانند. بنابر این خواهش می کنم به ندای درونی خود رجوع کرده و بنده را از این اتهامات شرم آور تبرئه فرمایید.

سرانجام پروده:

قاضی پرونده پس از شنیدن دفاعیات متهم، اعلام کرد شواهد کافی برای اثبات ادعای زن صاحب خانه و همسایه ها وجود ندارد و متهم را از کلیه اتهامات تبرئه کرد.

چنانچه پس از خواندن این داستان بسیار حرص خوردید، باید به شما بگویم که این فقط یک داستان بود و هدفش هم این بود تا به شما بفهماند وقتی برای اثبات باورهای احمقانه خود، دلایلی می آورید که هر کدام، دیگری را نقض می کند، شنونده آگاه، چقدر از دست شما حرص می خورد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیل مورا

آیا مسئله دستیابی بشر به "عمر جاویدان" حل شده است؟

دیروز در خبری اعلام شد که دانشمندان دانشگاه هاروارد با تزریق موادی به موش ها، نشانه هایی از بازگشت به جوانی (معکوس شدن روند پیری) در آن ها مشاهده کرده اند.

قبلا در جایی دیگر خوانده بودم که یکی از محققین علوم ژنتیک گفته است : "بشری که 150 سال عمر کند هم اکنون متولد شده است".

احتمالا با افزایش سرعت پیشرفت علم، می توان پیش بینی کرد که بشری که به عمر جاویدان دست پیدا کنه حد اکثر 2 نسل دیگر متولد خواهد شد.
با این فرض، اگر تعداد نسل های بشر رو از ابتدا حساب کنیم(حد اقل 500 نسل از زمانی که تاریخ مدون داریم)، می شه نتیجه گرفت که نسل ما بد شانس ترین نسل بشر بوده.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیل مورا

داستان تحفه

مرد تاجری که عازم سفر به آفریقا بود، رو به پسر کوچکش کرد و گفت :
- پسرم. امروز عازم آفریقا هستم. چه چیزی به عنوان تحفه برای تو بیاورم؟
پسر بی درنگ جواب داد :
- یک خرص قطبی
مرد تاجر اندکی تامل کرد و گفت :
- پسرم ! خرس قطبی فقط در سرما زندگی می کند. اگر آنرا به اینجا بیاورم ممکن است از گرما مریض شود.
پسر گفت :
- نگران نباش من آن را در یخچال می گذارم تا خنک شود.
مرد تاجر دوباره تاملی کرد و گفت :
- آخر خرص قطبی خیلی بزرگ است. در یخچال ما جا نمی شود.
پسر گفت :
- پس یک یخچال بزرگ هم با خود بیاور.
مرد تاجر باز هم کمی تامل کرد ولی به جایی نرسید. بناچار قول خرص قطبی را به پسر کوچکش داد و به آفریقا رفت. اتفاقا در آن سفر کشته شد و هیچگاه باز نگشت.
سال ها گذشت، پسر مرد تاجر بزرگ شد و به ارتش پیوست. یک روز به او خبر دادند که باید برای جنگ به مناطقی دور افتاده برود. پس رو به پسر کوچکش کرد و گفت :
- پسرم! باید برای دفاع از مام وطن به مناطقی دور افتاده سفر کنم و ممکن است مدتی پیش تو نباشم. در نبود من تو باید از مادرت مراقبت کنی.
پسر مرد جنگاور گفت :
- مطمئن باش که من این کار را بخوبی انجام خواهم داد. فقط لطفا از آنجا برای من یک همبازی بیاور تا دیگر وقتی که تو به جنگ می روی من تنها نمانم.
مرد جنگاور اندکی تامل کرد و گفت :
- پسرم! راستش آنجایی که جنگ شده است، هیچکس پسر بچه ای به سن و سال تو ندارند.
پسر مرد جنگاور گفت :
- من اصلا پسر ها را دوست ندارم. من همبازی دختر می خواهم.
مرد جنگاور تامل دیگری کرد و گفت :
- پسرم! دختر ها در بازی جر می زنند و آن وقت است که تو آرزو می کنی که ایکاش تنها بودی.
پسر گفت :
- نگران نباش پدر! من با او از آن بازی هایی نخواهم کرد که بتواند در آن جر بزند.
مرد جنگاور باز هم تامل دیگری کرد ولی بجایی نرسید. بناچار قول همبازی دختر را به پسرش داد و به جنگ رفت. اتفاقا در همان روز اول کشته شد.
سال ها گذشت، پسر مرد جنگاور بزرگ شد و به علوم هوا فضا علاقمند گشت. روزی به پسر کوچکش رو کرد و گفت :
- پسرم! باید برای ماموریتی چند روزه به فضا بروم. کاری نداری ؟ خدافظ
زمانی که داشت از در خارج می شد. پسرش گفت :
- پدر پدر. لطفا از فضا که برگشتی. برایم پیتزا بخر.
مرد فضا نورد اندکی تامل کرد و گفت :
- پسرم! آخر نمی شود.
پسر گفت :
- چرا نمی شود؟ پولش را نداری؟
مرد فضا نورد گفت :
- چرا پولش را که دارم. ولی آخر...
پسر گفت :
- آخر چی؟ آخر چی پدر؟
مرد فضا نورد گفت :
- نمی شود ازین خواسته ات صرف نظر کنی؟
پسر گفت :
- پدر! تو که می دانی من چقدر پیتزا دوست دارم.
مرد فضا نورد اندکی تامل کرد. دوباره کمی بیشتر تامل کرد. ولی هر چه تامل کرد به جایی نرسید. کل شجره نامه آبا و اجدادیش به همراه تمام نظریات کارل گوستاو یونگ در مورد انتقال خاطرات بصورت ژنتیکی و تاثیر آن در نسل های آینده به ناگهان از مقابل چشمانش گذشت. نهایتا تصمیم خودش را گرفت. سرش را بالا گرفت، مستقیم به چشمان پسر نگاه کرد و گفت :
- ببین پسرم! فضا جایی است که مثل زمین کسی در آن زندگی نمی کند. حد اقل تا کنون اثری از وجود موجودات فضایی، حتی در حد باکتری هم پیدا نشده است. آنچه که در اخبار گزارش می شود نیز همه بر پایه حدس و گمان است و هنوز چیزی ثابت نشده است. حتی بحث وجود آب هم در میان اندیشمندان از اعتبار کافی برخوردار نیست. پس احتمالا کسی هم برای درست کردن پیتزا در آنجا پیدا نخواهد شد.
پسر خندید و دستی بر پشت پدرش زد و گفت :
- وقتی برگشتی از همین سر کوچه بگیر با یه نوشابه.
مرد فضا نورد به اداره هوا فضا زنگ زد و پروازش را کنسل کرد. بجایش دوتا پیتزا سفارش داد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیل مورا

بجای "آمارهای دروغ"، "آمار دروغ ها" را داشته باشیم

با توجه به اینکه در مملکت ما هر چیزی تعریف خودش را دارد و علم آمار و روش های آمار گیری و تفسیر نتایج آن هم ازین قاعده مستثنی نیست و بعد از یک سال که آمار گرفتیم آخر معلوم نیست که این آمار از کجا آمده و چه ملاک هایی برای ورود اطلاعات وجود داشته، چه بخشی از اطلاعات یکهو حذف شده و فرمول ها چقدر دستکاری شده اند (که اگر هم همه اینها درست انجام شده باشد دیگر اعتمادی برای پذیرش نتیجه وجود ندارد) و ...، بیاییم امسال بجای اینکه صبر کنیم تا آخر سال دوباره همین ها را تحویل بگیریم، این آمار را بحال خودشان رها کنیم (حداقل تا روزی که فرهنگش را پیدا کنیم) و بجای آن هر کسی از همین اول سال، "آمار دروغ" های خودش را داشته باشد. فکر می کنم در حال حاضر همین برایمان کافی باشد.

همچنین، برای بالا بردن دقت و یکدست بودن نتایج، روش آمار گیری زیر را پیشنهاد می کنم :


تمام دروغ های روزانه خود را (بدون پارتی بازی) بشمارید و آخر شب عدد آن را در تقویم زیبایی که عیدی گرفته اید یاد داشت کنید (نگران نباشید، این کار تقویم شما را زیبا تر می کند) و در پایان سال تعداد دروغ ها را جمع زده و نتیجه را در عدد هشتاد میلیون (یک هشت با هفت تا صفر) ضرب کنید تا آمار واقعی وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و هنری مملکت بصورت دقیق بدست بیاید و حرف و حدیثی در آن نباشد. همچنین برای بالا بردن دقت آمارگیری و اینکه حق کسی ضایع نشود (و با توجه به اینکه دیگر توافق جامعی درباره "مفهوم دروغ" نداریم)، موارد زیر را بعنوان دروغ حساب کنید :

1. مشخص است که هر کلامی که مفهومی را به شنونده منتقل کند و خلاف واقع باشد "دروغ" است و باید ثبت گردد.

2. هر رفتاری که اطرافیان (و حتی خود ما را) در مورد واقعیتی به اشتباه می اندازد (حتی اگر هیچ کلمه ای بیان نشود) "دروغ" است و باید ثبت گردد.

3. هر حرکت خلاف قانونی را اعم از گذشتن از چراغ قرمز یا پارک دوبل، دروغ به خودی (2 تا حساب می شود) حساب کرده و ثبت کنید.(توضیح اینکه در این موارد شما بخود می گویید که شما با بقیه فرق دارید و یک استثناء هستید بنابراین حق انجام دادن این خلاف ها را دارید، که البته یک دروغ بزرگ است)

4. در مورد قبلی چنانچه توجیهی برای کار اشتباه خود به ذهنتان رسید، بلافاصله یک دروغ به خودی دیگر ثبت کنید.

5. هر ادایی که در موقعیت خاصی برای رسیدن به منافعی در می آورید را به تعداد جمعی که آن ادا در آن از شما سر زده "دروغ" حساب کرده و ثبت کنید.(چنانچه دیگر متوجه نمی شوید که کدام رفتارتان ادا حساب می شود و کدام یک رفتار واقعی خودتان است بهتر است تا زمانیکه خودتان را پیدا نکرده و با خودتان آشتی نکرده اید از خانه خارج نشوید)

6. هر زرنگی که انجام می دهید تا بوسیله آن بیش از آنچه حقتان است بدست آورید را به تعداد تمام آنهایی که حقشان را از بین برده اید، "دروغ" حساب کرده و ثبت کنید.(مثال : وقتی در ترافیک سنگین وارد خط مقابل می شوید و یا وقتی که از وسط یک صف طولانی وارد می شوید ، وقتی رشوه می دهید، وقتی اختلاس می کنید و ...)

7. در مورد قبلی چنانچه مساله را بصورت جوک و خاطره برای کسی تعریف کردید، به تعداد شنونده ها (البته برای خودتان) "دورغ" حساب کرده و ثبت کنید (امیدوار باشید که شنونده عاقل و فهیم باشد و این جوک ها را برای کسی تعریف نکند یا در وبلاگش ننویسد که آن وقت باید تعداد نهایی دروغ های خود را در گوگل جستجو کنید.)

8. دروغ های مصلحتی، دروغ های پیش پا افتاده، دروغ های رفاقتی، دروغ های آبکی، خالی بندی ها، سرکاری ها، شوخی های دروغکی، دروغ های شوخکی و موارد مشابه را بجای ماسمالی کردن (و پارسال روزه گرفتم این به اون در)، "دروغ" حساب کرده و ثبت کنید.

9. چنانچه به کسی خیانت کردید (اعم از عاطفی، کاری، مالی، و غیره)، بسته به تاثیری که دروغ شما بر او می گذارد (اعم از مستقیم و غیر مستقیم) به میزان شدت تاثیر (کشنده، نابود کننده، داغون کننده و ...)، محل تاثیر (خود آگاه یا ناخود آگاه) و تعداد روزهایی که این تاثیر بر او می ماند (چند ماه، چند سال و یا احتمالا تا آخر عمر) و اینکه بخاطر وضعیتی که برای آن شخص ایجاد کرده اید، به نوبه خود چقدر دروغ خواهد گفت (وهزاران مورد دیگر)، بسته به کرمتان "دروغ" ثبت کنید.(برای ثبت، ممکن است به چندین تقویم احتیاچ پیدا کنید)

10. در مورد قبلی چناچه توجیهی به ذهنتان نزدیک شد، قبل از هرگونه جو سازی و فرافکنی، تعداددروغ ها را به توان 10 رسانده و ثبت کنید.

11. چنانچه در حرف ها ورفتار طرف مقابلتان متوجه هر یک از انواع دروغ های ذکر شده ( و ذکر نشده) شدید و به روی مبارک نیاوردید، به اندازه او، خود را شریک جرم و دروغ های او را برای خودتان ثبت کنید.

12. چنانچه برای افزایش لایک، بازدیدکننده، طرفدار و یا فروش بیشتر، برتر جلوه دادن حزب سیاسی مورد علاقه خود ویا توجیه باور و یا طرز فکری (که خودتان نمی دانید از کجا آمده و فقط منافع شما در آن است) و یا صرفا برای بازی با احساسات خواننده، مطلبی را از خودتان ساختید (ویا کپی کردید) که با دنیای واقعیت ها ارتباطی نداشته ولی آن را بعنوان اتفاقی که افتاده و یا راه حلی آزمایش شده و یا داستانی تاریخی به خوانندگان خود قالب کردید و یا اینگونه مطالب را لایک و یا بازنشر یا لینک کردید، به تعداد همه این ها، "دروغ" حساب کرده و ثبت کنید.

13. و در نهایت هر اقدامی را که در جهت گسترش و نشر فرهنگ دروغ، تقلب و ریا، وارونه نمایی، سیاه نمایی، سفید نمایی، کم نمایی، زیاد نمایی، زشت نمایی، قشنگ نمایی، نشر جهل و خرافات، پنهان کردن واقعیات، غلط جلوه دادن واقعیات، بزک کردن واقعیات، نادیده گرفتن واقعیات، خود گول زنی، دیگر گول زنی، تبلیغات دروغین و ضد تبلیغات، تخریب دیگران، مظلوم نمایی، ظالم نمایی و ... از طریق دروغ و ریاکاری و غیره انجام دادید، بدون توجه به اینکه چقدر برایتان توجیه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، عقیدتی، فیزیکی، شیمیایی، متافیزیکی و غیره دارد، به میزان لازم "دروغ" حساب کرده و ثبت کنید.

پیشنهاد می کنم در انتهای سال و برای محاسبه عدد نهایی، از یک کامپیوتر با حد اقل 8 گیگابایت رم استفاده کرده و قبلا سیستم عامل خود را بروز رسانی کنید.با تشکر از اینکه در حفظ و نشر آمار تلاش می کنید و بر این باورید که "واقعیت تلخ هزار بار بهتر از دروغ زیباست".

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیل مورا